سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و مناجات با امام حسن مجتبی علیه‌السلام

شاعر : وحید محمدی
نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه
وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
قالب شعر : مربع ترکیب

نام تو که بُـردم دهنم غـرق عسل شد            اول قـلـمـم راهـی مـیـدان جـمـل شـد

شمشیر تو برنده تر از دست اجل شد            کار عـلی اینبار به تدبـیـر تو حل شد


از هر طرفِ لشـکـر اگر تـیـر ببارد

ایـنـبار عـلـم تکـیه به دستان تو دارد

سرمشقِ عـلـمدار شدن را تو نوشتی            بر سیـنـۀ ما نـام حـسن را تو نوشتی

سرسبزی گل‌های چمن را تو نوشتی            هـم نـافـۀ آهـوی خُـتـن را تو نوشتی

تو زیـنـت دامـان رسـول دو سـرایی

تـو راهـبـر و راهـرو و راهـنـمـایـی

خـوب است فـدایی تو باشـیـم همیشه            مـشـغـول گـدایی تو بـاشـیم هـمـیـشه

سرمـست و هـوایی تو باشـیم همیشه            مـعـبـود خـدایی تو بـاشـیـم هـمـیـشـه

ما لـقمۀ نان از سر این سفره گرفـتیم

روزی خود از مادر این سفره گرفتیم

تو سـیـد و سـالار جـوانـان بـهـشـتـی            تو قـسمتی از لولؤ و مـرجان بهشتی

داوود تـوئـی، قـاری قـرآن بـهـشـتـی            یـوسف توئی و رونق کـنعان بهشتی

والله که من جـز تو کس و کار ندارم

هـیهـات قـدم بی‌تو به جـنّـت بگـذارم

تـوحـیـد تـو در آیـۀ تـطـهـیـر نـیـامـد            شـرح کـرمـت در دل تعـبـیر نـیـامـد

ایـمـان تو در دفـتـر تـفـسـیـر نـیـامـد            گـشـتـیم ولی مثل تـوئی گـیـر نـیـامد

ای لرزه به اندام تو از خوف خداوند

بایـد هـمه جا بر سر تو نـور بـبـارند

مائـیـم گـدایی که سـر راه تو هـستـیم            پـشت در میـخـانۀ تو کاسه به دستـیم

این بـار سر سـفـرۀ سادات نـشـسـتیم            از سـبـزی عـمّامـۀ زیـبای تو مستـیم

تا نـور به اقـطـار سـمـاوات بـپـاشـیم

ای کاش غـبار روی نعـلین تو باشیم

سرّی که در آن نور نهان بود تو بودی            نرگس به شقایق نگران بود، تو بودی

زهرا نَفَس و آنچه که جان بود تو بودی            تا صورت پیـوند جهان بود تو بودی

ما غـیـر شـمـا عـلّـت ایـجـاد نـداریـم

محکم تر از این نیست دلیلی که بیاریم

حُبّت به دل خصم علی جا شدنی نیست            والله که مانـنـد تو پـیـدا شـدنی نیست

این بند غلامی ز دلم وا شدنی نیست            تکذیب شود وعدۀ زهرا؟! شدنی نیست

تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است

فردای غلامان تو فردوس برین است

نقد و بررسی